پینارپینار، تا این لحظه: 12 سال و 18 روز سن داره

✿✿✿ پینار کوچولو ✿✿✿

سلام گوزل قیزیم

سلام پینار جان  زمان گذشت و یکساله شدی و مامانت برات یه تولد خوشگل گرفت  در مورد تولدت من و مامانت روز های زیادی بحث کردیم  مامانت خیلی دلش می خواست برات تولد بگیره ولی می ترسید که اون طور که دلش می خواد برگزار نشه  بالاخره من دلمو به دریا زدمو و بهش گفتم نترس و تولدت را بگیر  هر چند تولدت دقیقا اونی نشد که مامانت می خواست اما تقریبا مامانت به 80% اهدافش رسید و تولد خیلی خوشگلی داشتی  البته تو تولدت فقط خانم ها را دعوت کرده بودی و در نتیجه من خودم هم دعوت نبودم  البته پسر دوست مامانت را استثنا کرده بودی و دعوتش کرده بودی تا اون پسر خوشگل به نفر دوم مهمونی تبدیل بشه  در هر صو...
31 فروردين 1392

آخرین مطلب سال اول زندگی دخترم

دختر عزیزم ، نمیتونم باور کنم که این مدت با همه سختی ها و خوشی هاش به پایان رسید و اولین دندون و اولین لبخند و اولین چهاردست و پا و اولین حرفهایت و اولین های دیگر به خاطره تبدیل شدن. اولین هایی که هر کدوم برامون یه دنیا ارزش داشت. دیگه یک ساله شدی و خیلی خیلی عاقلتر از قبل شدی، اکثر حرفهایی که بهت میگیم رو درک میکنی ، اعلام استقلال هم که خیلی وقته کردی و سعی میکنی خودت غذاتو بخوری و اب بخوری ولی بیشتر وقتها میریزشون.به محض اینکه میخواهیم بریم بیرون خودت سعی میکنی لباساتو بپوشی و میگی ددر وقتی کسی میاد خونه دست میدی . وقتی کسی میره بای بای میکنی. در نای نای حرفه ای هستی و .... هر کاری که من و بابایی انجام میدیم سریع تقلید میکنی. بی ...
29 فروردين 1392

تشکر نوروزی پینار

پینار به وسیله این سایت از بابا جون ، مامان جون ، دایی شاهین ، دایی مجید و زندایی حبیبه مامان ، عمه مامان ، عمو احد مامان ، دایی جواد مامان برای هدایای نقدی و غیر نقدی اولین نوروز بسیار تشکر و قدردانی می نماید. سال پر برکت و توئم با سلامتی  و شادکامی را برایتان ارزومندیم. ...
13 فروردين 1392

جملات زیبا و آموزنده برای دخترم.

        گـاهــی فـقــط بـایـد لـبـخند بـزنـی و رد شوی، بگذار فـکــر کـنــند نفهمیدی ...   زندگی کن به شیوه خودت… با قوانین خودت … !!! مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند … برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی … چه خوب … چه بد … موضوع صحبتشان خواهی شد …! پس زندگی کن به شیوه خودت … چه خوب … چه بد … -------------------------------------------- آدم های این سرز مین سردند نگاه هایشان.. حرفهایشان.. همه بوی سردی میدهد. عشق دراین سرزمین بی معناست فقط محبتشان این است...
12 فروردين 1392

سفر به کندوان

دیروز به همراه مامان جون و بابا جون و دایی شاهین و عمه حمیده مامان و خانواده دایی مجید مامان رفتیم کندوان و شما بسیار دختر خوبی بودی و کلی هم بهت خوش گذشت.     پینار در صحنه زیر بسیار داشت بهش خوش میگذشت و یه عالمه حرف زد با رودخونه پینار و صحنه دور دست هم خونه های مخروطی مشهور کندوان غذا خوردن تو طبیعت چه لذت بخشه پینار و تعجب از دیدن یه اسب واقعی موقع برگشت به چادر و دیدن اسبی که دایی شاهین خرده برای پینار ببین منم اسب دارم داریم برمیگردیم؟؟؟ ...
10 فروردين 1392

ماه یازدهم

دخملیییییییی من یازده ماهه شد پارسال در چنین روزهایی مامانی به تنهایی خونه تکونی میکرد و خونه رو برای عید و برای ورود جنابعالی آماده میکرد چون متاسفانه مادر بزرگ مامان مریض بود و مامان جون هم داشت به ایشون رسیدگی میکرد که بازم متاسفانه فوت شدن(خدا رحتشون کنه) و اولین نتیجه رو ندیدن. و بابا هم چون دکترا قبول شده بود حسابی درگیر دانشگاه . درس و ... شده بود.از طرفی هم داشتیم خونه رو می فروختیم و دنبال خونه جدید بودیم. نمیدونی چقدر سختی کشیدم. ولی امسال شما حسابی به مامان کمک میکنی و تمام وسایلی رو که من و بابا مرتب و تمیز میکنیم در عرض صدم ثانیه به حالت قبلش برمیگردونی. (پینار: )(من و بابا: ) تو این ماه کارهای زیر بر لیست مه...
21 اسفند 1391

ده ماهگی

دختر عزیزم ده ماهگیت مبارک ، عزیزم تو این ماه جناب عالی بسیارررررررر کنجکاو شدین(فضول ) و  در تمامی کمدها و کابینت ها رو باز میکنی و توشون رو میگردی و از هر جایی گرفته و رو پاهات بلند میشی و مثل فشفشه از این ور خونه به اونور چهار دست و پا میری.    دندون دومت هم 22 دیماه با سه روز فاصله از اولین دندون، در اومد (پایین سمت راست) راستیییییی یه کار جالب تو این ماه یاد گرفتی : میری تلفنتو بر میداری و میگیری تو گوشت و بسیار متبحرانه میگی ا '"""""""      در صورت در دسترس نبودن تلفنت با هر وسیله دیگه ای هم  الو میکنی حتی با دستت. یه سری جملات نامفهوم هم میگی و سعی میکنی هر کلمه ای رو میگیم تکرار کنی...
21 بهمن 1391

عکس گوشواره

اینم تقدیم به خاله هایی که عکس گوشواره رو خواسته بودن.   تا امروز این گوشواره پایینی تو گوشش بود ولی چون همش باز میشد و پینار اذیت میشد ،امروز درش اوردم ،البته وقتی که خواب بود    چون اصلا نمیذاره  کسی به گوشش دست بزنه. این گوشواره  هارو میبرم تا قفلشو عوض کنم  . برای اینکه سوراخ گوشش هم بسته نشه گوشواره های زیر رو فعلا انداختم  که دختر عموی عزیزم زحمتشو کشیده بودن. امیدوارم دستشو تو حلقه  نکنه. ...
22 دی 1391

نه ماهگی

پینار من الان دقیقا نه ماهه شدی، یعنی دقیقا برابر باهمون زمانیکه تو دل مامان بودی. عزیزم هر روز شیطونتر و ملوس تر  از روز قبل میشی و یه  عالمه اداهای بامزه از خودت درمیاری. به طوریکه من و بابا کم مونده دیگه بخوریمت. خوب و اما لیست کارهای شما در این ماه که علاوه بر کارهای قبلی انجام میدی: 1.بالاخره دنده جلوی چهار دست وپا هم راه افتاد . اونم با چه سرعتی. و رضایت دادی غیر از دنده عقب و غلت ونشسته جلو رفتن وخزیدن و کشیدن رو فرشی که  شی مورد نظرت روی اون قرار داشت ، روش دیگه ای رو هم امتحان کنی. 2.دندون اولت هم در اومد. 3.تو در آوردن جورابات و پیش بندت هم مهارت پیداکردی وهرچی من میپوشنم ،در عرض صدم ثانیه شما د...
21 دی 1391